قایق و برگ درخت

شاید تفاوت برگ و قایق در مقصد و هدف آنها باشد.برگ در کرانه آبی دریا گم گشته و حیران خودرا به دست روزگار سپرده و این طرف و آنطرف می رود اما قایق با هدف،برای نجات یک زندگی یا حتی برای تفریح و گردش دل به دریا زده و راه دریایی خود را پیش می گیرد.

در روزهای زیبای پاییزی برگ های زرد و نارنجی درختان در آب رودخانه و انعکاس پرتوهای زیبای خورشید درآب جلوه طلایی رنگ آنانرا دوچندان می کند.برگ های سبک و زیبایی بر روی آب روان شناور هستند که پاییز را نوید میدهند.قایق های زیبا و رنگارنگ در آن سوی رودخانه شناور بر روی موج های دریا همچون برگ درختی سبک و بی دغدغه آب دریا را به تکاپو می اندازد شاید که برگ درختا نقایقی کوچک و روان برای موش کوچولوهایی باشد که در گرداب موج های شلاق وار و بی رحم دریا گرفتار شده است.

گاهی زمانه گنجشککی گرسنه را به سوی برگ بی  پناهی می فرستد تا در دل وجان این برگ زیبا زخمی زند و آن را از ریشه وبن پاره کند  و سرنوشت این برگ بینوارا به سوی نیستی هدایت کند.گاهی قایق ها هم از گزند زمانه در امان نیستند گاهی سنگینی که بردوش خود احساس می کنند و تن نحیفشان را تاب و توان مقاومت نباشد یا گاهی بی پناه،یکه و تنها در پهنه دریا سرگردان هستند و به دام کوسه هایی گرسنه می افتند که سرانجام این قایق هم جنگیدن و در نهایت وارونه شدن نیستی است.

برگ درختان ثمره تلاش باغبان رنجوری است که عشق و محبت خودرا عاشقانه نسار درختی کرده،درختی که هرسال آرایشگر پاییز را برای خود انتخاب می کند و زلف های طلایی اش را رهسپار دریا می کند ودیگری هم هم ثمره زحمت کارگر معصومی است که قایق زیبایی را با جان و دل از وجود درختی کهنسال ساخنه و آنرا به دریا افکنده.

برگ و درخت و باغبانش ، قایق و کارگر سازنده اش هرچه که در این دنیاست تجلی نور خداوند یکتاست و زندگی همین چرخه های دنیای زیباست وقایق و برگ درخت  تا مادامی که خالقشان یکی است هردو رسالتشان تکیه بر حکمت پروردگارشان است.

aramdel~

 

The purple Moon/aynaz_hr

متن ادبی که با موضوع سنجش قایق و برگ درخت که وقتی دوم دبیرستان بودم سرکلاس فارسی نوشتم امیدوارم از خوندنش لذت ببرید